سلام شناختي ؟؟

خيلي قشنگ بود ساعت از يازده شب گذشته شب قدر است آجيم گير داده پاشوبريم مسجد اما دلم نيومد بدون اينکه چيزي خوانده باشم کامپيوتر را خاموش کنم ....مثه اين که آجيم دست بردار نيست بايد پاشم برم ....دعات مي کنم چون بهترين هديه ماه رمضان سال 91 شد يه آجي بزرگ وخوب و مهربون ....

يک پونز به خودم يک ميخ طويله به ديگران

از کودکي اين مسئله برايمان جالب بود که چرا پدري که هميشه سيگار بر روي لبش است اما وقتي متوجه مي‌شود پسرش سيگار مي‌کشد او را توبيخ مي‌کند؟

چرا زمانيکه يک پسري با چند دختر دوست مي‌شود، وقتي متوجه مي‌شود که خواهرش با يک پسري در ارتباط هست، خونش بجوش مي‌آيد؟

چرا وقتي خواستگار براي دخترمان مي‌آيد، تأکيد مي‌کنيم که بايد مهريه دخترمان بالا باشد، اما زمانيکه براي پسرمان به خواستگاري مي‌رويم، چانه زني ميکنيم که مهريه را کم کنيد!

چرا وقتي که به دنبال شغلي مي‌گرديم، به چند آشنا سفارش مي‌کنيم که کارمان را زودتر انجام دهد تا در فلان اداره مشغول شويم، اما زمانيکه متوجه ميشويم که يکي از اقوام رئيسمان، در آن اداره مشغول شده است، در مجموعه براي او حرف درست ميکنيم که فلاني پارتي بازي کرده است!

جواب اين چراها و هزاران چراي ديگر را بايد در چه جستجو کرد؟ علت اين تناقض گويي افراد چيست؟....

ادامه مطلب در وبلاگ bayadkarikard.blogfa.com

آنان که به پناه جستن از خدا عادت دارند ، در تجارت با او سود برده ، به عزتش پناه برده به لطف او از خواري به عزت رسيده ، و از ستم به عدل او پناه جسته و به رحمتش از بلا بهبودي يافته و به بي نيازي او از تنگدستي به توانگري رسيده ، و به ترس از او ، به گناهان و لغزشها و خطاها دامن نيالوده ، و در سايه طاعت پروردگار به کار خير و رشد و ثواب موفق گرديده و به توانايي و قدرت بين آنان و گناهان فاصله افتاده همه نافرماني ها را در پيشگاه خداوند ترک کرده و در جوار او ظهور حجتش را انتظار مي کشند . مولانا من چه کنم ؟!
دستم را بگير . .

سلام بزرگوار

استفاده کرديم مطالب جالبي بود ..

موفق باشيد [گل]

سلام بانوي همجوار

تولدت مبارک عزيزم

ما را درياب بيشتر خواهر جان

سلاااااااااااااام آجي گله.

خوبي؟

خوب ما رو پابند اين شهر به درد نخور خودتون کردي و خودت تو شهر ما صفا مي کني ها.

من خودم الان دو هفته ست قم نرفتم. ولي تو هر هفته ميري

زيارتت قبول

حالا باورت ميشه تو اين همه سال که من قم زندگي ميکردم هنوز اونجا نرفتم

من که ديگه ته بي لياقتام

مطلبت خيلي به دلم نشست

يا علي

سلاااااام آجي گل خودم

اول زيارت قبول بعدم تفلدت مبااااااااااارک.نميدونم الانم با وجود حال و هوايي که همش از قم و زيارت و دوستاي جديد و درس و ....ميگي هنوزم دنبال کارات هستي که برگردي پيش خودمون يانه! من که فک نميکنم و به همون دوروز اکتفا ميکني . هروقت پستاي جديد تورو ميخونم نميدوني که چقدر انرژ ي مي گيرم.آخه اينروزا سراغ هرکي ميرم پست خداحافظي گذاشته، يکيش همين آبجي خودمون پري يا به قول خودت جوجو.خب آدم نااميد ميشه اونم به خصوص برا ما تازه واردا

هرموقع فرصت کردي رو حرف تو حساب ميکنه دعواش کن

خوشحالم!خوشحالم که آجي خوبي مثل تورو خدا بهمون داده. ازش ممنونم.

با علي باشي و زهراوار

خوشا به احوالتون که در چنين شهر عزيزي و در جوار چنين بزرگواراني مشغول به تحصيل هستين... نمي دونستم که خانمها حق ندارن بيشتر از دو ساعت در جوار اين بزرگواران باشن!

هر موقع که اونجا ميرين از جانب من سلامي به استاد بزرگوار شهيد مطهري بدين و بگين که فلاني گفت همواره راهش رو ادامه خواهم داد... ممنون