سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرجی دیگر

مرغ همسایه غاز نیست/

 گفتگویی خواندنی با روح‌الله مومن نسب، آینده پژوه و کارشناس فضای مجازی / معاونِ سابق مرکز رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی / رئیس بخش اینترنت و رسانه های برخطِ دو دوره از جشنواره و نمایشگاه بین المللی رسانه های دیجیتال / وبلاگ نویس / فعالِ شبکه های اجتماعی ایرانی 

یکی از شعارهای دولت تدبیر و امید بعد از سرکار آمدن، سامان‌دهی فضای مجازی و رفع فیلترینگ برخی سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی و مهم‌ترین آن‌ها فیس‌بوک بود. حالا چندین ماه می‌گذرد از این وعده‌ها و علیرغم وعده‌های آقای واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، باز هم شاهد فیل‌تر شدن شبکه‌ها و نرم‌افزارهای جدیدی مثل وی‌چت، وایبر، اینستاگرام و ... هستیم. وقتی هم میان مردم می‌روی نظرات متفاوت است به شدت! عده‌ای از اعتیاد همسر جوان و یا فرزند نوجوان‌شان به این شبکه‌ها و از هم پاشیدگی فضای خانوادگی، احساس نگرانی می‌کنند و عده‌ای از قطع ارتباطات با گروه‌های دوستان که اتفاقاً هزینه‌های کمتری نیز برایشان داشته، ناراحت هستند و معترض. واضح است که این ابزارهای جدید و اصولاً تکنولوژی از هر نوعی که باشد، شمشیر دو لبه‌ای است که در کنار معایبش حتماً مزایایی هم دارد. مسئله اینجاست که این شمشیر را چگونه باید در دست گرفت تا زخمی‌مان نکند، به ویژه آنکه از نوع وارداتی‌اش باشد! این سؤال و بحث‌های دیگر در رابطه با فلیتر شدن یا رفع فیلترینگ برخی سایت‌ها و تصمیمات کلان در این حوزه و سیاست‌گذاری‌های مربوطه را در گفتگویی با آقای روح‌الله مومن نسب، یکی از کارشناسان شورای عالی فضای مجازی که در فرآیند تأسیس این شورا نیز دخیل بوده و سابقه چند سال معاونت مرکز رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر واحد اینترنت این مرکز، همچنیندو دوره مسئولیت بخش اینترنت نمایشگاه و جشنواره بین‌المللی رسانه‌های دیجیتال و همکاری با دادستانی کل کشور در کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه و فیلترینگ را نیز در کارنامه کاری‌اش دارد، به بحث گذاشتیم.

با توجه به صحبت‌های آقای واعظی در ارتباط با رفع فیل‌تر برخی از سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، بفرمایید حوزه اختیارات دولت در این زمینه چقدر است و آیا این وعده‌ها محقق خواهد شد؟

قبل از ورود به بحث، ترجیح می‌دهم دو بخش جداگانه در این مسائل را که به اشتباه در هم ادغام می‌شود، تبیین کنم. تعیین سیاست‌های کلی در زمینه فضای سایبری و اخذ تصمیمات این حوزه از یک سو و گام اجرایی و فنی آن از سوی دیگر دو موضوعی است که هر کدام متصدی قانونی خود را دارد.شورای عالی فضای مجازی که اواخر سال 1390 به دستور امام خامنه‌ای تشکیل شد و ریاست آن به عهده رئیس‌جمهور است، تعیین سیاست‌های کلی فضای مجازی کشور را به عهده دارد. این شورا نسبت به دیگر شوراهای عالی، ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد، به عنوان مثال مصوبات آن تضمین اجرایی داشته و برای اجرای این مصوبات بازوی اجرایی قدرتمند و با اختیارات کافی به نام «مرکز ملی فضای مجازی کشور» پیش بینی شده است، همچنین میزان بودجه دستگاه‌ها در فضای مجازی نیز باید در این شورا تعیین شود. این شورا متشکل است از وزرا و روسای نهادهای مختلف به عنوان اعضای حقوقی و همچنین چهره‌های مطرح و موثر فضای مجازی به عنوان اشخاص حقیقی است و از طرفی تمام اعضاء این شورا اعم از حقیقی و حقوقی مستقیماً توسط رهبر معظم انقلاب تعیین می‌شوند که در نوع خود بی‌نظیر است؛ البته متأسفانه شورای عالی فضای مجازی و بازوی اجرایی آن یعنی مرکز ملی فضای مجازی کشور تا به حال در فاز سیاست‌گذاری و اجرا ضعیف عمل کرده‌اند و عملاً نتوانسته‌اند منویات امام و خواسته‌های امت را محقق کند.

قسمت دوم، بحث فیلترینگ است؛ بر اساس ماده 21 قانون مبارزه با جرائم رایانه‌ای، مصوب بهمن‌ماه 1388، قوه قضاییه موظف شد کارگروهی را به نام «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» در محل دادستانی کل کشور تشکیل دهد. رئیس این کارگروه دادستان کل کشور بوده و مسئولیت تصمیمات فیلترینگ با این کارگروه است. البته افرادی از نهادهای مختلف به عنوان نماینده عضو در این کارگروه حضور دارند.

دولت و وزارت ارتباطات هم در زمینه فیلترینگ دو وظیفه فنی و اجرایی را به عهده دارد. بخش فنی به این منظور که وزارت ارتباطات به این توانایی برسد که در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های فیل‌تر شده، آن صفحاتی که مشکل محتوایی دارد را حذف و دیگر قسمت‌ها قابل استفاده باشد، مانند گوگل، یاهو و...که در حال حاضر کاربران ایرانی از آن‌ها استفاده می‌کنند. چنانچه دولت از نظر فنی به این توانایی نرسیده باشد، آن سایت یا شبکه مورد نظر فیل‌تر خواهد شد؛ بنابراین زیرساخت‌هایی از لحاظ فنی نیاز داریم که پاسخ‌گوی این موارد باشد.

نهایتاً ضوابط فنی، سیاست‌های کلی و تصمیمات مربوط به فیلترینگپس از رأی‌گیری در کارگروه مذکور از قوه قضاییه به دولت ابلاغ شده و اجرای آن در مرحله فنی به عهده وزارت ارتباطات است؛ بنابراین تصمیم برای فیل‌تر و رفع فیل‌تر از سایت‌ها در حوزه اختیارات دولت و حتی شخص رئیس‌جمهور نیست ولی به علت اینکه اکثریت نسبی اعضاء کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، نمایندگان دولت هستند، دولت نقش بسزایی در فیلترینگ سایت‌ها دارد.

با وجود محتوای نامناسب در برخی از صفحات، نمی‌توان از فنّاوری‌های جدید چشم پوشید. آیا فیلترینگ بهترین راهکار موجود است؟

قطعاً فیلترینگ بهترین راهکار نیست، بلکه یک راهکار مکمل است. به این معنا که فیلترینگ می‌تواند سرعتِ پیشرفت دشمن را کم کند و به جوانان نخبه ایرانی فرصت دهد تا توانمندی های خود را بروز دهند؛ اما باید همزمان و حتی قبل از فیلترینگ، به راهکارها و ابزارهای جایگزین فکر کرد. نکته مهم در ارائه این راهکارها این است که ما بیش‌ترین آسیب را از وابستگی دیده‌ایم. در حوزه‌های مختلف هرچه وابستگی کمتر باشد، میزان آسیب‌پذیری کمتر خواهد بود. در زمینه تکنولوژی هم این بحث مصداق دارد. فیس‌بوک و ابزار اشتراک تصاویر آن یعنی اینستاگرام یک شبکه آمریکایی- اسرائیلی و یا وی چت، چینی است که هر کدام منطبق بر فرهنگ خودشان بومی‌سازی شده است و فرهنگش را هم با خودش منتقل می‌کند و این فرهنگ قابل حذف از مجموعه نیست. در واقع غرب فرهنگش را با تکنولوژی و استانداردهای جهانی به ما تحمیل می‌کند. حالا راهکار چیست؟ غیر از بسترسازی فرهنگی برای مواجهه منطقی با این پدیده‌ها و حفظ حریم‌های ضروری مثل دنیای واقعی، باید دقت کرد کسانی که این ابزارها را وارد بازار می‌کنند، هوشمندانه نیاز جوانان را پیدا کرده و بر اساس همان نیاز خدمت می‌دهند و سود سرشاری هم نصیب خود می‌کنند. با توجه به آنکه در حال حاضر در کشور زیرساخت‌های لازم را داریم و انحصار تکنولوژی در جهان هم شکسته شده، باید خودمان وارد رقابت شویم و بازار خودمان را ایجاد کنیم. الآن نزدیک به 700 شبکه اجتماعی ایرانی مشابه فیس‌بوک (مثل فیس‌نما، کلوب، افسران، هم‌میهن و ...) داریم؛ حتی مشابه وی چت هم ساخته‌شده. قطعاً مزیت این شبکه‌ها بیشتر از شبکه‌های خارجی است و ضرر کمتری دارد.

بر اساس اعلام رسمی رژیم صهیونیستی، رئیس جوان فیسبوک، تأثیرگذارترین صهیونیست جهان است که بین اشخاص مطرح در جامعه‌شان از نتانیاهو هم رتبه بالاتری دارد، چطور می‌توان به این افراد اعتماد کرد و اطلاعات شخصی مردم را در اختیار آن‌ها قرار داد. درصورتی‌که در شبکه‌های ایرانی امنیت بیشتری هست و اگر هم سرقت اطلاعات صورت گیرد، حداقل امکان احقاق حق وجود دارد و شکایت قابل پیگیری است. مکرر پیش‌آمده که تصاویر خصوصی اشخاص را در فیسبوک پخش کردند، حقوق شهروندی‌شان را نقض کرده‌اند، آزادی های مشروع آن‌ها را سلب کرده‌اند و امکان اعتراض و پیگیری آن نبوده، وقتی مدیر این شبکه حتی کشور ایران را به رسمیت نمی‌شناسد، چطور می‌توان انتظار همکاری برای اجرای قوانین و پیگرد حقوقی و قضایی متخلفین را داشت؛ بنابراین در این شبکه‌ها اگر حقوق ما نقض شد و مورد تجاوز قرار گرفتیم و حتی اگر به وزیر یا مقامات ما تعرضی صورت بگیرد، امکان پیگیری مجرم وجود ندارد و عملاً کاری نمی‌توان کرد.

طبق گفته شما، علیرغم فعالیت گسترده شبکه‌های اجتماعی ایرانی چرا تبلیغات در جامعه ضعیف است؟ چرا وقتی کارگروه تعیین مصادیق و شورای عالی فضای مجازی در سطوح بالا اهمیت زیادی دارد و به راحتی صداوسیما و رسانه‌های دیگر را می‌توان به خدمت گرفت، با این وجود اکثریت جامعه با این مسائل آشنا نیستند؟

همیشه مرغ همسایه غاز است! در سطح جامعه گاهی این ضرب‌المثل مصداق پیدا می‌کند، به ویژه وقتی در سطح مقامات نیز افراد در این شبکه‌های خارجی عضو می‌شوند، آن هم به بهانه دیپلماسی عمومی. درصورتی‌که طبق تعریف، تلاش‌های یک دولت برای اطلاع‌رسانی، ایجاد درک متقابل و نیز تأثیر بر افکار عمومی ملت های دیگر را «دیپلماسی عمومی» می‌گویند. ولی در فیسبوک مثلاً وزیر مربوطه ما با زبان فارسی به مخاطبِ مردم ایران ارتباط برقرار می‌کند از طریق یک شبکه صهیونیستی و اسمش را می‌گذارد دیپلماسی عمومی!!! آیا این اتفاق نمی‌تواند در یک شبکه ایرانی بیفتد؟ در یک شبکه غیر ایرانی، به دلایل مختلف سیاسی هر لحظه ممکن است اکانت وزیر ما حذف یا تعداد کاربران و دسترسی آن‌ها محدود شود؛ بنابراین حمایت از محصولات داخلی در فضای مجازی می‌تواند از مسئولین ما و حضور و عضویت آن‌ها در شبکه‌های داخلیشروع شود. صداوسیما و رسانه‌ها نیز قطعاً نقش موثری دارند که با حمایت چهره‌های شاخص، آن‌ها هم به میدان می‌آیند.

بعضی از کاربران این شبکه‌های خارجی معتقدند که مرزها در فیسبوک شکسته می‌شود و برای ارتباط با دهکده جهانی باید در این فضا حضور داشت، حتی صفحاتی در فیسبوک به نام مقام معظم رهبری وجود دارد، در پاسخ این نظریه چه می‌گویید؟

آیا رئیس‌جمهور یا مقامات آمریکایی حاضر به عضویتدر یک شبکه ایرانی هستند؟ انگار فراموش کرده‌ایم که اساساً وب یک بستر جهانی است.

 اگر شما در وبلاگ تان هم پست بگذارید، همه کاربران اینترنت در سراسر جهان می‌توانند بینند. وقتی شما خوب کارکنید مخاطب خارجی هم جذب و اتفاقاً در بستر و زمین شما با شما آشنا می‌شود که به این می‌گویند تأثیرگذاری واقعی و عملاً این کار دیپلماسی عمومی است. ضمن آنکه درباره صفحات بعضی مسئولین باید گفت وقتی صفحه تقلبیبعضی از آن‌ها از صفحه اصلی‌شان پر بازدیدتر و محبوب تر است و حتی اطلاعات غیر صحیح منتشر می‌کند و افکار عمومی را به انحراف می‌کشاند، چگونه می‌توان از آن دفاع کرد؟ درحالی‌که مبنای تشکیل و اداره فیسبوک با توجه به تعلق مدیران آن به رژیم صهیونیستی، صهیونیستی است و اصولاً صهیونیست‌ها حیاتشان را در درگیری، جعل و غصب تعریف کرده‌اند، در نتیجه هرج‌ومرجِ حاکم بر این شبکه اجتماعی را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. از طرفی در فضای بی‌قانونی، لاجرم بی‌فرهنگی شکل می‌گیرد زیرا بزه‌ها قابل ردگیری و بزه‌کاران قابل‌شناسایی نیستند و هر فرد می‌تواند با هویتِ فردِ دیگری فعالیت کند؛ بنابراین در این فضا متقلب‌ها با اشاعه دروغ رشد و از طرفداران چهره‌های مختلف سوءاستفاده می‌کنند. البته مشکلات فیسبوک به همین موارد ختم نمی‌شود. ایجادِ ناهنجاری های اجتماعی، اتلافِ وقت، اخلال در روابط اجتماعی، ترویج بی‌حجابی، بی‌عفتی و بی‌بندوباری، فرار مغزها و استحاله نخبگان، انتشارِ فراگیرِ اخبار و اطلاعات تأیید نشده و مسموم، جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی ذائقه شهروندان که فیسبوک را تبدیل به یک ماشین مخوف جاسوسیِ اطلاعاتی کرده است، فراهم کردنِ فرصت برای جعلِ هویت، کلاه‌برداری، پول‌شویی، فیشینگ، قاچاق، رشد و یارگیری گروهک‌ها و سازمان های تروریستی، توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی، زمینه سازیِ جذب و انحراف دختران عفیف ایرانی و ترویج مدلینگ، تغییر باورها و مرگ فرهنگی، سیاست‌گذاری محتوایی مبتنی بر فرهنگِ منحط غرب و تفکرات شیطانی صهیونیزم جهانی باهدف مزیت بخشی به محتوای ضد فرهنگی و در راستای تهاجم فرهنگی، تحریف و مصادره به مطلوبِ وقایع و رخدادهای سیاسی و اجتماعی، نقضِ حریم شخصی، از میان بردن جامعه آزاد اطلاعاتی با نشر آزادانه اکاذیب و انتشار محتوای مسموم و مخرب، جهت‌دهی به افکار و رفتار کاربران، از بین بردنِ فرصت های بزرگِ شغلی برای جوانان ایرانی، تحمیل و عادی‌سازی روش‌ها و منش های خطرناکِ سیاسی و نظام سازیِ مبتنی بر آپارتاید و دیکتاتوری مطلق، خروج گسترده ارز و فرار مالیاتی و کمک به فرقه‌های انحرافی و حتی نوعی فرقه سازی و ترویج موسیقی مبتذل و جایگزین کردن آن با موسیقی و محتوای فرهنگی فاخر ایرانی، فراهم کردن و تسهیل انحرافات اخلاقی و جنسی و ده‌ها فاجعه انسانیِ دیگر از جمله خطراتی است که این شبکه اجتماعی صهیونیستی برای کاربران و اجتماع ما دارد.

ضمن آنکه ارتباط‌گیری با مردم جهان، راه‌های مختلفی دارد. همه مردم جهان می‌توانند در فضای اینترنت با ما ارتباط بگیرند؛ مثلاً آیا منطقی است وقتی در ایران هستیم، برای صحبت با یک آمریکایی، سیم‌کارت آمریکایی بگیریم؟ درصورتی‌که با سیم‌کارت ایرانی و گرفتن یک کد این اتفاق به راحتی می‌افتد. ولی این‌که در داخل کشور ایران با زبان ایرانی در یک شبکه اسرائیلی-آمریکایی گفتگو کنیم، منطقی به نظر نمی‌رسد، آن هم در زمانی که با این حکومت‌ها در شرایط جنگِ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، دیپلماتیک و حتی به نوعی نظامی قرار داریم.


پی نوشت 1 : از بابت تاخیر مثل همیشه عذرخواهم... این درگیری های پایان نامه که تمام شد و در مرحله آمادگی برای دفاع قرار گرفته ایم در مقابل حملات اساتید! انشالله با پایان دوره ارشد ختم به خیر و برکت می شود.دفاعم همین روزهاست دعا کنید برایم

پی نوشت 2: این مصاحبه را واقعا با زحمت گرفتم و در شرایط نامناسب/ دوست دارم دوستان هر اشکالی داشت گوشزد کنند البته برای چاپ در مطبوعات هم رفته و قراره باز هم بره



نوشته شده در سه شنبه 92/11/29ساعت 1:45 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin