• وبلاگ : فرجي ديگر
  • يادداشت : فقط يك باور
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گل گلي 

    سلم عليکم ...

    ياد رمضان پارسال افتادم که داداشم شب از کار اومده بود هرچي باهاش حرف مي زدم جواب نمي داد اعصابم خورد شد گفتم چرا جواب نمي دي با زبون بي زبوني بهم فهموند که زبونش از شدت تشنگي به سقفش چسبيده نميتونه حرف بزنه ...بعضي وقتها مي فهمم که چرا گفته اند روزه در گرماي تابستان کمتر از جهاد نيست مخصوصا زماني که بابام از بيابون از تواون همه گرد وغبار وگرما بر ميگرده خونه وتنها کاري که ميتونه بکنه اين که خودشو به خواب بزنه بلکه تشنگي يادش بره .....امان از نفس اماره که هرچه خواستيم جوابش را داديم آنقدر زياد که اين يک ماه برايش به اندازه يکسال مي گذرد فقط به اين خاطر که جوابش را نميدهيم ....