• وبلاگ : فرجي ديگر
  • يادداشت : شايد بي بهانه...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    جواني با آن سن و سال همه ي سوال هاي علامه را جواب داد . پرسيده و نپرسيده ، همه ي مشکلاتش را حل کرد . دل علامه لرزيد:" نکند ... ."
    تازيانه از دستش افتاد : " مي شود امام زمان را ديد؟"
    جوان خم شد .تازيانه را برداشت و در دست علامه گذاشت . خنديد:
    " چطور نمي شود وقتي دست او توي دست توست؟! "

    ??????????????????????????????
    {~•?§? اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ?§?•~}
    ???????????????????????????????