سیمرغ بر پله سی و دوم فرود آمد نگاهی اجمالی بر سی و دومین جشنواره فیلم فجر جشنواره سی و دوم فیلم فجر با مدیریت دولت جدید در حالی برگزار شد که فیلمهای به نمایش درآمده در آن، ترکیبی از آثار تولیدی در دولت قبل، آثار فیلمسازانی که به هر دلیلی این چند سال را به خود استراحت داده بودند! و نیز فیلمهای رفع توقیف شدهای که امسال فرصت نمایش یافتند، بود. در یک نگاه کوتاه به جشنواره امسال و فضای حاکم بر آن، به نظر میرسد برخی محورها اهمیت بیشتر داشته و قابل ذکر است. در جشنواره امسال، نامهای کارگردانان باسابقهای مانند کیمیایی، مهرجویی، تبریزی، عیاری و ...در بخش مسابقه توجه مخاطبین را به خود جلب میکرد، ولی آثارشان علیرغم انتظار اصحاب رسانه و مخاطبین جدی جشنواره فیلم فجر، در حاشیه قرار گرفته و هم از دیدگاه داوران و هم آرای مردمی نتوانست به جایگاه مطلوبی دست پیدا کند؛ این در حالی است که حضور قشر جوان فیلمساز که به نظر میرسد از چند سال قبل، بستر ورود این نسل جدید به سینمای حرفهای مهیا شد، آبروی جشنواره را خریداری کرد. "خط ویژه" مصطفی کیایی که در نشان دادن نقدهای اجتماعی، بدون تلخی و اغراق در سیاه نمایی، اثر موفقی بود و "شیار143" نرگس آبیار، که پس از مدتها به نقش پررنگ زنان و مادران کشورمان در حماسه سالهای دفاع مقدس پرداخت، نشان داد که نسل تازه وارد سینمای ایران، علیرغم تجربه کمتر، به شناخت خوبی از مخاطب خود رسیده و در صورت توجه و حمایتهای لازم میتوانند در این مسیر موفق باشند. مساله دیگری که در آثار شرکت کننده در بخش مسابقه به چشم میخورد، ریتم کند و بدون قصه اکثر فیلمها، آنچه که به عنوان سینمای شخصی رایج شده و نیز تزریق فضای رخوت و ناامیدی به ذهن و روح مخاطب است، البته مساله مذکور چند سالی است که گریبانگیر سینمای ایران شده و گویا حرکت جدی برای مقابله با آن صورت نگرفته است. حال آنکه همین عامل باعث ریزش مخاطبان جدی سینما که اصولا دوستدار قصه و قصهگویی اند، میشود و در آینده نیز، در صورت ادامه این روند، خواهد شد و این ریزش مخاطب قطعا با اهداف مسئولین سینمایی در راستای آشتی سینما با مخاطبانش در تضاد است. البته گروهی از هنرمندان معتقدند باید تصویر حقیقی از جامعه ارائه داده و مخاطب را با دردهای اجتماعی آشنا کرد، در صورتی که لزوم نقد اجتماعی در فیلمهای سینمایی با بازنگری در مفهوم امید در سینما(طبق توصیه اخیر دکتر روحانی) تضادی نداشته و حتی مکمل یکدیگرند؛ اصولا یک هنرمند، در هر شاخه هنری، وقتی میتواند با مخاطبش ارتباط موثر بگیرد که همراه با بیان دردها و هشدارهای لازم به مخاطب، آلترناتیوهای لازم را در قالب ارائه راهکارهای مطلوب و منطقی به تصویر کشیده و این ویژگی هنرمند را، که بایستی همواره از مخاطب چند سالی جلوتر باشد، تحقق بخشد. "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو" ساخته روح اله حجازی مصداق این بحث است که به آسیب شناسی روابط خانوادگی در دو گروه مختلف از جامعه پرداخته بود و متاسفانه با عدم ارائه آلترناتیوهای مذکور نتوانست در برقراری ارتباط با مخاطبش موفق باشد و نظر تماشاچیان را جلب کند. عدم نگاه استراتژیک به صنعت سینما یکی دیگر از دغدغههایی است که به نظر میرسد در آثار سینمایی هنوز مورد غفلت واقع میشود، این در حالی است که رسانه ملی در پارهای از موارد در قالب مجموعههای نمایشی و سریالها این دغدغه را پوشش داده و از سینما جلوتر است. کشور ما به واسطه جایگاه خاصی که دارد، میتواند مخاطب جهانی داشته باشد و در این راستا علاوه بر تقویت فرم در آثار و پیشرفت تکنولوژی سینما، توجه به موفقیتهای استراتژیک در سطح ملی و سوژههای جذاب، همچون سینمای هالیوود، نیز لازم است. اینگونه آثار که معمولا در گروه فیلمهای فاخر قرار میگیرند، با توجه به هزینه بالای ساخت، نیازمند دقت ویژه در محتوا و فرم میباشند؛ "رستاخیز" ساخته درویش که در جشنواره امسال بعد از سپری کردن یک پروسه طولانی تولید، به نمایش درآمد، مثالی بارز در این زمینه است که علیرغم زحمات بسیار و هزینههای مصروف آن، به دلیل کم توجهی در برخی قسمتها، مورد انتقاد و اعتراض شدید مخاطبان و کارشناسان واقع شد. حال آنکه این فیلم میتوانست با انتقال پیامی گویا به مخاطب جهانی، عزت و اقتدار شیعه مسلمان را در صحنه بینالمللی به تصویر بکشد. گفتنی است"چ" حاتمی کیا نمونه موفقی در این زمینه است که گرچه در به تصویر کشیدن شهید چمران میتوانست بهتر از این ظاهر شود، اما با نشان دادن مظلومیت مردم پاوه و غرب کشور در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب و تحلیل درست اتفاقات آن زمان، که در اصل نسخهای است برای امروز ما، خود را در اذهان مخاطبان و به ویژه نسل جوان و دانشجو ماندگار کرد. داوریها و اهدای جوایز در تمامی بخشها، نیز از مسائلی بود که از زوایای مختلف در رسانهها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت؛ به نظر میرسد چینش هنرمندان جوان در کنار پیشکسوتان در گروه داوری و نیز هیئت انتخاب، جسارت و خلاقیت داوری را افزایش داده و سطح بهتری از نتایج را به دنبال دارد، چنانکه اهدای جوایز و حتی کاندیداها در برخی رشتهها از دیدگاه و آرای مردمی فاصله داشته و این خود جای سوال است! توجه ویژه به فیلمنامه و پرداخت جذاب و جدید سوژههای تکراری، همواره از چالشهای فیلمهای سینمایی بوده که متاسفانه هنوز رفع نشده است؛ در کنار فیلمنامههای مولف، توجه به فیلمنامههای اقتباسی که بر پایه رمانهای اصیل ایرانی نگارش شده باشند نیز مهم است، " آذر شهدخت پرویز و دیگران " افخمی که سیمرغ فیلمنامه اقتباسی را گرفت، با وجود نقدهایی که بر اثر وارد است، میتواند سرآغاز خوبی برای توجه ویژه به آثار اقتباسی باشد؛ معمولا فیلمنامههایی که بر اساس رمان نوشته میشوند دارای داستانی جذابتر و قویتری هستند. نکته پایانی که با پایان زمان جشنواره و اعلام نتایج آن میتواند پیامهای جالبی را برای مسئولین و دستاندرکاران سینمایی داشته باشد، آرای مردمی و توجه به فیلمهای"شیار143" و "خط ویژه" بود؛ که اولی به عنوان نماینده فیلمهای دفاع مقدس و دومی نماینده فیلمهای نقادانه اجتماعی با پرداخت مناسب است. باید گفت این انتخاب سلیقه مخاطب را برای چندمین بار به فیلمسازان و مسئولین گوشزد کرده و مطالبات مردمی را از سینمای ملی به وضوح نشان میدهد. پی نوشت: گرچه دیر شده ولی هنوز هم بیات نشده است!!
Design By : Pars Skin |