سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرجی دیگر

آخرین برگ یادداشت داستان های ظهور

ولی این داستان تا ظهور ادامه دارد ، در قلب من ، در قلب تو....

 

روز هفتم : صبح پنج شنبه

 

همافران آمریکایی هم آمده اند بیعت . دیگر نظام سلطه از تاریخ رخت

بر بسته. مساله جبر و اختیار هم حل شده . فلسفه از بحران درآمده

و بشر از زجر. چقدر زندگی عاشقانه شده! کاش زودتر آقایمان می آمد.

چقدر ساختن سخت است. حالا می فهمم فلسفه بسیج چیست؟ کمک حال

آقا شده اند و شبانه روز بی خوابی می کشند ، امر آقا زمین نماند. کاش

قبلی ها هم اینطور بودند . حداقل ظهور را نزدیکتر می کردند.

حالا دیگر مرزی نیست . جهان، وطن همه است. اینجا ملاک برتری

فقط تقوی است. کسی دیگر به فکر خودش و خانواده اش و کشورش نیست

دیگر امر آقا مهم است و جهان سازی . مردان میدان اینجا مشخص می شوند

حالا زمین برای همه است.       

خیلی ها هم که ایمان ندارند کم می آورند. قاعدین مثل همیشه اینجا هم نشسته اند

همان ها که قبل ظهور هم فقط نشسته بودند، حالا هم می نشینند. اما این بار

آقا تنها نیست.

حداقل ما تمرین کرده بودیم که تنهایش نگذاریم....

                             ***********

 

            ایشالله حکومت آقا همدیگه رو ببینیم....

 

"بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

 

                                آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست..

ای بهترین همراه و دوست !

ای بهترین مولا!

کاسه حوصله ام لبریز شد!


نوشته شده در جمعه 87/2/6ساعت 7:15 عصر توسط پرنده نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin