سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرجی دیگر

                " یا حق"

 

" و من همبازی کودک چشم هایش بودم...."

 

و من یک سال و هفت ماه و چهارده روز بیش نداشتم.....

آهای آقای مجری ! دست نگه دار ! چه می خوانی ؟!

دست نگه دار!

مگر نمی دانی که با کودک چشم های عکس سینه دیوار، همبازی ا م؟!

مگر نمی دانی؟!

آن دو جفت چشم مهربانی که آنجاست و می پاید همیشه مرا...

آهای آقای مجری ! نخوان !

با این خبری که می خوانی همبازی مرا می گیری !

و من فقط یک سال و اندی سن، بیش ندارم....

آهای آقای مجری ! ادامه نده !

صدای گریه کودکی یک ساله از فراق همبازیش تو را مانع خواندن نمی شود؟!

آهای آقای مجری ! نخوان ! این خبر را نخوان....

 من نمی دانم "ملکوت اعلی "چیست ؟

 نمی فهمم خدا هم روح دارد ... نمی دانم...

 من فقط فراق همبازی را می فهمم و نه چیز دیگر..

هیچ چیز دیگر.....

                             *      *       *

حالا با خود می اندیشم .... که من می دیدم ...

با چشم های کوچکم می دیدم ...

که پدر دو دستی به سرش کوبید و مشکی به تن کرد...

و مادر... مادر ضجه زد...

و من کودک یک ساله ای بیش نبودم!

آنگاه که شیر مادر طعم غم می داد و جدایی ... طعم یتیمی ...

و من هیچ نمی فهمیدم...

ولی چشم های مهربان عکس سینه دیوار هنوز به من لبخند می زند!

 

                   *    *     *

آهای آقای مجری !

نخوان ! مگر تو نبودی که آن خبررا خواندی ... و پدر خندید...

مادر دست ها رو به آسمان گرفت و گفت: خدا را شکر... یعنی مستجاب شد..

شهرمان آزاد شد؟!   

و من در جهان کوچکم فقط می خندیدم ... و نمی دانستم خرمشهر چرا خونین شهر

شد؟! خونین شهر را خدا چگونه آزاد کرد؟!

آهای آقای مجری ! نخوان !

که این خبر تو تکان های جهان واژه ای دارد! اکنون...

اکنون که من بیست سال و اندی ساله ام ...

آهای آقای مجری نخوان ! نخوان ! دیگر نخوان !

انا لله و انا الیه راجعون...

سد بغض می شکند...

روح ملکوتی ....

                                   به ملکوت اعلی پیوست.....

 

 شاید پی نوشت :

با تقدیم درود های فراوان به روح بلند مردی بت شکن از تبار ابراهیم که

شمشیر پیروزی را بر فرق نیمه خرداد نشانید...

و دیگر آنکه آرزوی سلامتی و طول عمر برای یادگار فرزانه اش که هرگاه

می نگرم او را آرامشی می گیرم که فراق خمینی (ره) را ،گرچه ندیدمش،

التیام می بخشد...

خامنه ای خمینی دیگر است                          ولایتش ولایت حیدر است...

التماس دعای فراوان از همه دوستان عزیز

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 87/3/14ساعت 1:32 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin