سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرجی دیگر

                  پرستوی مهاجر

سلام بر استاد... سلام بر  فرزندی که ذریه(معنوی)* پاک رسول خداست...

سلام بر حاصل عمر امام .... سلام بر او که چشمان امام در فقدانش

بارید....

آری .....سلام بر ا و....

سلام بر مطهری که یاد مطهرش درخاطره ها  مانده است...

                        ***********

استاد  تو همانی که از حیات ظاهری ات تا کنون تعلیم داده ای...

و از ازل معلم بودی و تا ابد معلم می مانی ....

استاد شهیدم ! تو پرستویی مهاجر بودی که از اقلیم دانایی آمدی ،

چند صباحی را مسافر بودی و مهاجر...

و هر مسافری را رفتنی است....  

از این جهت بود که تو نیز رفتی.... با شکوه و زیبا ... بزرگ، ولی

دست یافتنی...

چرا که زمان هجرتت فرا رسیده بود و زمان سفرت به سر آمده بود...

استاد عزیزم ! تو به ققنوسی می مانی که خاکستر های کتب تو باز آتش

می گیرد و مطهری ها زاییده می شوند....(به امید آن روز نشسته ایم!!)

 

سوگند به قلم و آنچه راقم آن است.. سوگند ... سوگند که تو هفت شهر

عشق را پشت سر گذاشتی .... و آنگاه بود که پیامبر بزرگوار* از برای ارمغان

ردای مقدس معلمی را با دستان مبارکش بر دوش تو هدیه کرد...

استاد مهربانم! چه مرتبه ای می توان از این  بالاتر جست وجو کرد؟!!!

و شاهین تیزرو خیال را آیا توانایی بالا تر از این هست.....!؟؟  

 

     پی نوشت: *اشاره به خواب استاد که  چند رو ز قبل از شهادت برای همسرشان

بازگو می کنند...

(اگه خواستین بدونین بگین تا بگم ....!!!!!!!!براتون بنویسم)

 در ضمن این روز را به همه اساتید و معلمان" خسته نباشید"!!! می گم.

ایشالله که برای هدف زیبای  آموزش  تدریس کنن و نه .....

راستی من در آستانه سالگرد استاد رفتم منزلشون و با خانومشون دیداری

داشتیم ، اگه وقت شد می نویسم ... اگه وقت کردم... ولی جاتون خیلی سبز

بود رفقا...

بای ....


نوشته شده در جمعه 87/2/13ساعت 1:11 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin